شعر و داستان/امین فرومدی

ساخت وبلاگ
گفتیم که کلمات نقش مهمی در شعر دارند. می توان گفت: شعر از هم نشینی منظم و مرتب واژه ها و توافق موسیقایی، آوایی و عاطفی و معنایی آنها در بستر خیال آفریده می شود. حال چگونه می توان یک کلام را به بیان برتر و شاعرانه نزدیک کرد؟ شاعر با بهره گیری از قابلیت های فراوانی می تواند سخن را از حد گفتار معمولی فراتر ببرد که ادیبان، این قابلیت ها را دسته بندی کرده و برای هر کدام نامی انتخاب کرده اند و ما هر کدام را در جای خود مفصلاً بررسی خواهیم کرد. در این مجال تنها با یک مثال ساده مطلب را توضیح می دهیم . جمله زیر را بخوانید:«به بازار رفتم و گوشت خریدم»: (جمله عادی)می توانیم با استفاده از جایگزین کردن کلمات در جمله بالا تغییر و تصرف ایجاد کرده و آن را از حد جمله عادی فراتر ببرین. به این صورت:«به آسمان رفتم و ستاره خریدم».کلمات «آسمان» و «ستاره» به جای کلمات «بازار» و «گوشت» آمده اند و تغییری که ایجاد شده جمله را اندکی از حد عادی فراتر برده است. حال باز هم به جایگزین کردن ادامه می دهیم:به آسمان پریدم و ستاره چیدم.کلمات «پریدم» و «چیدم» به جای «رفتم» و «خریدم» به کار رفته اند و جمله چند گام بیشتر به بیان شاعرانه نزدیک شده است.این تغییرات زبانی را می توان تا بی نهایت ادامه داد و بر اساس جدول های خاصی به راحتی میلیون ها ترکیب جدید ساخت. مثلاً از ترکیب یک کلمه با کلمه های مختلف ده ها ترکیب جدید ساخ شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 229 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 18:57

مزمور بهار - از بودن و سرودن - محمدرضا شفیعی کدکنی شنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۶ ساعت 12:51 | نوشته ‌شده به دست امین فرومدی | ( )   بزرگا گیتی آرا نقش بند روزگارا ‌ای بهار ژرف به دیگر روز و دیگر سال تو می‌آیی و باران در رکابت  مژده‌ی دیدار و بیداریتو می‌آیی و همراهت  شمیم و شرم شبگیران  و لبخند جوانه‌ها که می‌رویند از تنواره‌ی پیران تو می‌آیی و در باران رگباران صدای گام نرمانرم تو بر خاک سپیداران عریان را به اسفندارمذ تبریک خواهد گفت تو می‌خندی و در شرم شمیمت شب بخور مجمری خواهد شدن در مقدم خورشید نثاران رهت از باغ بیداران شقایق‌ها و عاشق هاچه غم کاین ارغوان تشنه را  در رهگذر خود  نخواهی دید   شعر و داستان/امین فرومدی منبع-وب  گنجور   شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 225 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 18:57

پرندگان شوریده... : شمس لنگرودی شنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۶ ساعت 14:21 | نوشته ‌شده به دست امین فرومدی | ( )   پرندگان شوریده در نفست ره گم می کنند شوریدگان هوایت را دریاب! نگاه کن دو پرنده روحم را می برند و جهان در عبور پرندگان شکل تو را می گیرد...    شعر و داستان/امین فرومدی   شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 205 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 18:57

  در ۱۳۲۷، لوئی باواریایی آمادهٔ رفتن به رم می‌شود تا در مقام امپراتوری تاج‌گذاری کند. پاپ، در آوینیون، او را تکفیر می‌کند و متألهان نیز بی‌درنگ او را بدعت‌گذار می‌شناسند. در چنین زمینهٔ متلاطمی که امپراتور و پاپ منازعه‌ای دائمی دارند، ویلیام باسکرویل، کشیش فرانسیسکن و قهرمان خیالی رمان اکو، مأمور می‌شود تا در دیر عظیمی که دارای کتابخانه‌ای به شکل هزارتوست میان مراجع مختلف دینی آشتی به وجود آورد. اما، یک رشته جنایتی که در آنجا روی می‌دهد، کشیش را از مأموریتش منحرف می‌کند. او، در کنار همراه وفادار خود، آدسو، که جوانی ساده‌دل دومینیکن است، تلاش می‌کند تا سرنخی را که جنایت‌ها را به هم پیوند می‌دهد بیابد و بسیار زود درمی‌یابد که یافتن هویت قاتل بر کشف راز مخوف کتابخانه مبتنی است. کتاب را باید در سطوح مختلف خواند. هم در سطح یک رمانی پلیسی، رمان تاریخی – پلیسی خوبی به حساب می‌آید و هم اینکه این رمان، با پس زمینه‌ای از بحرانی که قرن چهاردهم را تکان می‌دهد و درگیری‌های سیاسی و دینی و بدعت‌گذاری و تفتیش، در قالب سنت بزرگ رمان‌های تاریخی نیز می‌گنجد. به علاوه، قرون وسطا امکانی به دست اکو می‌دهد تا برخی از اشاره‌ها به دنیای معاصر را القا کند. به طور مثال، بدعت‌گذاران، به سبب سخنان مفرط و آرمان پالایشی از طریق خون، به شدت یادآور بریگادهای سرخ‌اند. شخصیت خورخه در این کتاب یادآور شخصیت بورخس اس شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 235 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 18:57

  یکی از زیباترین متن‌هایی که از دکتر شریعتی دوست دارم، متن «با تو، من با بهار می‌رویم… بی تو، من با بهار می‌میرم» هست. زیبایی این متن، در نظرم نه یک زیبایی معمولی، بلکه زیبایی ای به غایت، سحر انگیز و جادویی به نظر میرسد. و از خود می‌پرسم: یعنی زیباتر از این هم، کسی می‌توانست تصویرِ «با او» و «بی او» را یکجا به جلوه در آورد؟ ***** با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می‌کند. با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند. با تو، کوه‌ها حامیان وفادار خاندان من اند. با تو، زمین گاهواره ای است که مرا در آغوش خود می‌خواباند. و ابر، حریری است که بر گاهواره ی من کشیده اند. و طناب گاهواره ام را مادرم، که در پس این کوه‌ها همسایه ی ماست در دست خویش دارد. با تو، دریا با من مهربانی می‌کند. با تو، سپیده ی هر صبح بر گونه ام بوسه می‌زند. با تو، نسیم هر لحظه گیسوانم را شانه می‌زند. با تو، من با بهار می‌رویم. با تو، من در عطر یاس‌ها پخش می‌شوم. با تو، من در شیره ی هر نبات میجوشم. با تو، من در هر شکوفه می‌شکفم. با تو، من در هر طلوع لبخند میزنم، در هر تندر فریاد شوق می‌کشم، در حلقوم مرغان عاشق می‌خوانم و در غلغل چشمه‌ها می‌خندم، در نای جویباران زمزمه می‌کنم. با تو، من در روح طبیعت پنهانم. با تو، من بودن را، زندگی را، شوق را، عشق را، زیبایی را، مهربانی پاک خداوندی را می‌نوشم. با تو، من در خلوت این ص شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 200 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 18:57

آن زمان، از شاخسار ترد سیب... - فرخ تمیمی شنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۶ ساعت 22:22 | نوشته ‌شده به دست امین فرومدی | ( )   آن زمان، از شاخسار ترد سیب نو بهار مهر و شادی می‌دمید از زمین زنده، آوند گیاه  خون گرم زندگانی می‌مکیدشوق پنهانی به دل می‌آفرید باد نمناک بیابان‌های دور،  ذره‌هایش در مشامم می‌نشست بوی زن می‌داد و بوی خون شورطعم سوزان سحرگاه سپید  درد را می‌کشت و شادی می‌فزود نور نیروبخش خورشید بلند  خواب را از پلک چشمان می‌ربودروز بود و روز بود و روز بودخستگی در دست‌هایم مرده بود تیرگی در کوچه‌ها جان می‌سپرد  روز، شب‌ها را به یغما برده بود هر نگاهی خوشه‌یی از نور بود  هر تنی، سرشار خون زیستن  چون خلیجی پیش می‌رفت آن زمان!  هر هوس در پهنه‌ی احساس مندست‌ها با دوستی پیوند داشت عشق بود و شادی و مهر و صفا هستی ما، گرم کار زندگیجوش خون در دست‌ها، در گام‌ها این زمان، از راه می‌‌اید بهار،  خسته گام و نیمرنگ و نا‌شناس من ندانم باز هم باید گشود  دست‌ها را از پی حمد و سپاس؟  شعر و داستان/امین فرومدی منبع-وبلاگ گنجینه ی بهترین شعرها   شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 215 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 18:57

  دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟ کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من نه بسته ام به کس دل، نه بسته دل به من کس چو تخته پاره بر موج، رها... رها... رها... من ز من هرآن که او دور، چو دل به سینه نزدیک به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی که تر کنم گلویی، به یاد آشنا من ز بودنم چه افزون؟ نبودنم چه کاهد؟ که گویدم به پاسخ که زنده ام چرا من؟ ستاره ها نهفتم، در آسمان ابری دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من   شعر و داستان/امین فرومدی شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 241 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 18:57

  سلام به همه واقعا نعمت بزرگیه که ما چشم داریم و می تونیم دنیا رو به خوبی ببینیم ، این که می تونیم با خوندن کتاب وارد دریچه ی بزرگ رویا و دانستنی و.... بشیم اما یه لحظه به اون کسایی فکر کنید که متاسفانه ، از این نعمت محروم هستن ، کسایی که نمی تونن دنیا رو به قشنگی ای که شما می بینید ، ببینن ... و حتی نمی تونن کتاب بخونن تا با توصیف های دنیا و قشنگی هاش آشا بشن اینجاست که چند تا سایت خوب واسه این دوستان عزیز ، کتایخانه ی صوتی راه اندازی کردن، و مهم تر اینه که همتون می تونین به این افراد کمک کنید با ضبط کردن صدای خودتون  هنگام خوندن کتاب و فرستادن برای این سایت ها می تونید یک کتاب رو برای افرادی که نمی تونن به هر دلیلی کتاب بخونن ، بخونید اینم از برخی سایتای کتاب خانه ی صوتی:  شعر و داستان/امین فرومدی  ادبیات ایران و جهان منبع-وبلاگ ادبیات دنیای من شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 205 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 18:57

من به درماندگی صخره و سنگمن به آوارگی ابر و نسیممن به سرگشتگی آهوی دشتمن به تنهایی خود می مانممن در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگیگیسوان تو به یادم می آیدمن در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگیشعر چشمان تو را می خوانمچشم تو چشمه شوقچشم تو ، ژرف ترین راز وجودبرگ بید است که با زمزمه جاری بادتن به وارستن عمر ابدی می سپردتو تماشا کنکه بهاری دیگرپاورچین پاورچیناز دل تاریکی میگذردو تو در خوابیو پرستو ها خوابندو تو می اندیشیبه بهاری دیگرو به یاری دیگرنه بهاریو نه یاری دیگر- حیفاما من و تودور از هم می پوسیمغمم از وحشت پوسیدن نیستغمم از زیستن بی تو در این لحظه پر دلهره استدیگر از من تا خاک شدن راهی نیستاز سر این باماین صحرااین دریاپر خواهم زدخواهم مردغم تو این غم شیرین رابا خود خواهم برد ... شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 217 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 18:57

  نظر به اینکهما ضعیفیمبرای بندگی ماقانون ساختیدنظر به اینکه دیگرنمیخواهیم بنده باشیمقانون شما در آینده باطل است. تهدید میکنید ما راتصمیم ما بر اینستکز زندگانی بدبیشتر از مرگ بترسیم. نظر به اینکهگرسنه خواهیم مانداگر زین بیش تحمل کنیمتا که بازغارت کنید ما رامصممیم که زین پساز نان شب که فاقد آنیمکسی نیست ما را جدا نمایدجز شیشه های ویترین.نظر به اینکهبا تفنگ و توپتهدید میکنید ما راتصمیم ما بر اینستکز زندگانی بدبیشتر از مرگ بترسیم. نظر به اینکهخانه های بسیاردر هر کجا به پاستولی مابامی بر سر نداریمتصمیم ما بر اینستکه در این خانه ها بخوابیمزیرا که دیگرزاغه هامان خوش نمیاید. نظر به اینکهبا تفنگ و توپتهدید میکنید ما راتصمیم ما بر اینستکز زندگانی بدبیشتر از مرگ بترسیم. نظر به اینکهذغالها به خرواردر انبارهایتان پر استما بی ذغالاز سردی زمستان میلرزیمتصمیم ما بر اینستکه آن ذغال ها رادر اختیار گیریم. نظر به اینکهبا توپ وتفنگتهدید میکنید ما راتصمیم ما بر اینستکز زندگانی بدبیشتر از مرگ بترسیم. نظر به اینکهموفق نمیشویدما را دستمزدی کافی دهیدخود کارگاهها رادر اختیار خواهیم گرفت. نظر به اینکه بدون شماما را نان کافی خواهد بودنظر به اینکه با توپ وتفنگتهدید میکنید ما راتصمیم ما بر اینستکز زندگانی بدبیشتر از مرگ بترسیم. نظر به اینکهبه گفته های دولتایمان نداریمزین پس مصممیمرهبری را خود در دست گیریمو دنیا شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 419 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 18:57

    جان اشتاین بک،John Est Steinbeck, Jr یا جان استاینبک،1968 در کالیفرنیا به دنیا آمد.وی یکی از معروفترین نویسندگان قرن بیستم آمریکا و از برندگان جایزه نوبل ادبیات است.اشتاین بک در سال 1902 درگذشت.اشتاين بك از همان اولين داستان هاي كوتاهش مصمم به جانبداري و حمايت از طبقات ضعيف و ناتوان است .جان اشتاين بك در اولين كتاب مجموعه داستان هاي كوتاه خود به نام «دشت هاي سبز آسمان » كه در سال 1932 به چاپ رساند، به تشريح شرايط سخت و طاقت فرساي جماعتي از زارعين مزدبگير جنوب كاليفرنيا مي پردازد.سه سال بعد در 1935 «ذرت داغ » را منتشر كرد كه شهرت ناگهاني را برايش در پي داشت . در سال 1939 بود كه به زعم بي شماري از منتقدين و صاحبنظران ادبي ، برجسته ترين رمان خود، «خوشه هاي خشم » را عرضه كرد، رماني كه اكنو شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 215 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1396 ساعت: 8:03

  مقدمه «ادبیات داستانی» یا به تعبیر رایج آن «قصه گویی» پیشینه‌ای به قدمت تاریخ حیات آدمی دارد. بشر از همان آغاز که پای بر این خاکدان نهاد به تفسیر و تاویل حقایق پیرامون خویش پرداخت و در این رهگذر از تخیل خود نیز مدد گرفت، اینگونه بود که نخستین قصه زاده شد. بشر اولیه ذهن ساده ـ ولی خیال پرداز ـ داشت. از این رو به تمامی اشیا و وقایع پیرامون خود، جنبه‌ای نمادین و اسرارآمیز می‌بخشید و از همین جا بود که نخستین افسانه‌ها و اساطیر پدید آمدند. تو گویی هنر افسانه پردازی و اسطوره سازی از همان آغاز در ناخودآگاه جمعی بشر مستتر بود، که اگر جز این است؛ خالق بشر خود به زبان قصه سخن نمی‌گفت. و مگر همین شباهت ظاهری میان زبان وحی و اسطوره نبود که کفار قریش با تمسک به آن، کتاب الهی را «اساطیر الاولین» می‌خوا شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 202 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1396 ساعت: 8:03

خوشبختی "حکایتی از کتاب کیمیای سعادت" جمعه دهم آذر ۱۳۹۶ ساعت 14:26 | نوشته ‌شده به دست امین فرومدی | ( )   يكى، در پيش بزرگى از فقر خود شكايت مىكرد و سخت مىناليد . گفت: خواهى كه ده هزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟ گفت: البته كه نه . دو چشم خود را با همه دنيا عوض نمىكنم. گفت: عقلت را با ده هزار درهم، معاوضه مىكنى؟ گفت: نه . گفت: گوش ودست و پاى خود را چطور؟ گفت: هرگز . گفت: پس هم اكنون خداوند، صدها هزار درهم در دامان تو گذاشته است . باز شكايت دارى و گله مىكنى؟!بلكه تو حاضر نخواهى بود كه حال خويش را با حال بسيارى از مردمان عوض كنى و خود را خوشتر و خوش بخت تر از بسيارى از انسانهاى اطراف خود مى بينى . پس آنچه تو را داد شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 194 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1396 ساعت: 8:03

  ای دل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست بر گذر این نیز بگذرد گر بد کند زمانه تو نیکو خصال باش بگذشت ازین بسی به سر این نیز بگذرد یک حمله پای دار که مردان مرد را بگذشت ازین بسی به سر این نیز بگذرد ابن یمین ز موج حوادث مترس از انک  هر چند هست با خطر این نیز بگذرد   شعر و داستان/امین فرومدی شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : فریومدی, نویسنده : shereamino بازدید : 189 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1396 ساعت: 8:03

  کاش چون پاییز بودم"1" پادشاه سرزمین رویا آزاد و رها،دل انگیز بودم گر چه از آتش عشق آذر در سرزمین اهورایی شعر شعله های نارنجی،زرد و ارغوانی در دل دیوانه می زند اما از نوازش های پنهانی در چشم اندازه رویای ناب آبان امید سبز بهار جوانه می زند کاش چون پاییز بودم  از غم گل های باغ تنهایی مثل مجنون مثل لیلی یا که همچو فرهاد همچو شیرین زیر یک باران صبحگاهی خونم سرخ بر فراز قله ها اشکم زرد جاری بر گونه های عابران زرد دل انگیز بودم کاش چون پاییز بودم کاش این توفان سهمگین فراق کاخ های خیالی شهر رویاها را از بیخ و بن بر کند ویران کند تا از این خواب گران بر خیزیم تا دوباره از نو خانه هایی از نور خیابان هایی پر از شور شهر بهتری سازیم کاش  چون پاییز بودم کاش در تمام زندگی  از عطر خوش مهر مشک بیز بودم شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 195 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1396 ساعت: 8:03

 

Poetry and Story / Amin Formoudi  000  Iranian and World Literature  

شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 240 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1396 ساعت: 8:03

  گفتار 2 داستان کوتاه  مقدمه داستان کوتاه ترجمه‌ی کلمه‌ی Short story انگلیسی و مترادف با نوول (Nouvelle) فرانسوی است (بنا بر این به کار بردن «نوول» به جای «ناول (Novel)»، «ناولت (Novelette)»، یا «رمان» در فارسی صحیح نیست). (1) داستان کوتاه به شکل امروزی در قرن نوزدهم ظهور کرد. «ادگار آلن پو» و «گوگول» را می‌توان پدران داستان کوتاه دانست. پو در سال 1842 اصول انتقادی و فنی خاصی ارایه داد که تفاوت میان شکل‌های کوتاه و بلند داستان نویسی را مشخص می‌کرد، گر چه بسیاری از آن اصول همچنان در داستان کوتاه نویسی تقض می‌شد. اما اصلاح «داستان کوتاه (Short story)» اولین بار توسط منتقدی به نام براندر ماتیوز در سال 1885 مطرح شد. از قرن نوزده تا هم اینک در قرن 21 تغییرات، تحولات، و به عبارتی سیر تکاملی سریع شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 162 تاريخ : چهارشنبه 15 آذر 1396 ساعت: 8:03

  در آدمی عشقی و دردی و خاخاری  و تقاضایی هست که اگر صدهزار عالم ملک او شود،که نیاساید و آرام نیابد. این خلق به تفصیل در هر پیشه ای و صنعتی و منصبی می کوشند و تحصیل نجوم و طب وغیر ذلک می کنند و هیچ آرام نمی گیرند،زیرا آنچه مقصود است به دست نیامده است شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shereamino بازدید : 222 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1396 ساعت: 13:27

  وقتی من شروع به دوست داشتن خود کردم، از آرزوی داشتن یک زندگی دیگر دست کشیدم و توانستم ببینم که همه چیز در گرداگرد من دعوتی بوده است برای رشد من. امروز آن را تکامل مینامم. وقتی من شروع به دوست داشتن خود کردم، از دزدیدن زمان آزاد خود و طراحی پروژه ها شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : سخنرانی, نویسنده : shereamino بازدید : 234 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1396 ساعت: 13:27

   یک روز صبح بودا                                                                     در جمع شاگردانش بود.                                                  مردی به آنان نزدیک شد و پرسید:                                          آیا خدا وجود دارد؟    شعر و داستان/امین فرومدی...
ما را در سایت شعر و داستان/امین فرومدی دنبال می کنید

برچسب : کوتاهجواب, نویسنده : shereamino بازدید : 216 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1396 ساعت: 8:51